ظهر عاشور

ظهر عاشور

ظهر عاشور

ظهر عاشور

ظهر عاشور
ظهر عاشور
ﺖﺒﺛ ﻩﺪﺷ ﺭﺩ ﺩﺎﺘﺳ ﻰﻫﺪﻧﺎﻣﺎﺳ ﺕﺭﺍﺯﻭ ﮓﻨﻫﺮﻓ ﺩﺎﺷﺭﺍ
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما
ﺕﺎﻋﻮﺿﻮﻣ
ﻮﻴﺷﺭﺁ
ﻰﻧﺎﺒﻴﺘﺸﭘ ﻦﻳﺎﻠﻧﺁ
ﺭﺎﻣﺁ
ﻥﺎﮔﺪﻨﺴﻳﻮﻧ
ﻰﺠﻨﺳﺮﻈﻧ
ﻮﺠﺘﺴﺟ
ﺪﻳﺪﺟ ﻦﻳﺮﺗ ﺐﻟﺎﻄﻣ
ﺕﺎﻧﺎﻜﻣﺍ ﻰﺒﻧﺎﺟ
ﺕﺎﻐﻴﻠﺒﺗ
قالب گراف
ﺮﻬﻇ ﺭﻮﺷﺎﻋ

 ظهر عاشورا ... باز در دل آمده شور حسين
چهره‌روشن گشته از نور حسين
ياد عباس آيد و ياد فرات
پر زند بالا نمايد او صراط
اصغر است و شير مادر نيست جام
او دگر گيرد ز آن سرنيزه كام
اكبر آن رعناي آل احمدي
با تن خونين دگر شد سرمدي
ديده هر جا مي‌رود عشق است و بس
ديگر از ياران نمانده هيچ كس
وقت ظهر است و به هنگام نماز
از زمين و آسمان باريده راز
كل عالم پاي مولا سر به خاك
بس عجب از اين جهان شبهه‌ناك
چون حسين پا مي‌نهد در كارزار
كار آن دونان دگر گرديده زار
بر تن مولا هزاران زخم داس
بر مشامش مي‌رسد او عطر ياس
فاطمه بالاي سر در قتلگاه
بر گلوي پور خود آرد نگاه
زينبش در سوي ديگر خون به دل
نوحه زن بر سر بمالد خاك و گل
آسمان گردد به رنگ خون او
خواهرش بيند رخ گلگون او
خون حق جاري شود در ارض دون
تا كه مجنون آيد و بيند جنون
اين جنون از چيست از عشق حسين
از ميان خون تو بيني نور عين
زينب است و رأس مولا روي تير
ديگر او گويد كه اي عالم بمير




تعداد بازديد : 874
شنبه 15 / 9 / 1390 ساعت: 13:47
نویسنده:
نظرات(0)
می پسندم نمی پسندم
  • دسته بندی : شعر,,
ﺐﻟﺎﻄﻣ ﻂﺒﺗﺮﻣ
ﺶﺨﺑ ﺕﺍﺮﻈﻧ ﻦﻳﺍ ﺐﻠﻄﻣ

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







ﻩﺭﺎﺑﺭﺩ ﺎﻣ
ﺐﻟﺎﻄﻣ ﻰﻓﺩﺎﺼﺗ
ﺩﻭﺭﻭ ﻥﺍﺮﺑﺭﺎﻛ
ﺖﻳﻮﻀﻋ ﻊﻳﺮﺳ
ﻝﺩﺎﺒﺗ ﮏﻨﻴﻟ ﺪﻨﻤﺷﻮﻫ
ﮏﻨﻴﻟ ﻥﺎﺘﺳﻭﺩ
ﻯﺎﻫﺪﻧﻮﻴﭘ ﻪﻧﺍﺯﻭﺭ
ﻪﻣﺎﻧﺮﺒﺧ
ﻦﻳﺮﺧﺁ ﺕﺍﺮﻈﻧ ﻥﺍﺮﺑﺭﺎﻛ